غزل جوووونیغزل جوووونی، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

(◕‿◕) غزل جون دردونه مامانی و بابایی (◕‿◕)

شیرین کاری های فسقل در ماه دهم

امروز که این مطلبو میزارم دختری 9 ماه و 25 روزشه  کم کم بوی تولدش میاد و باز هم این جمله تکراری که چه زود گذشت. از احوالات عسلم بگم که ... این دختر بلا خیلی شیطون شده کم کم کنترلش داره از دستم در میره همش باید مواظبش باشم تا بلایی سر خودش نیاره تا ازش غافل میشم سر از جاهای عجیب در میاره کم مونده دوتا شاخ در بیارم از دست این دختر!!! مثلا دختره و باید آرومتر باشه تازه یاد گرفته به جلو هم حرکت کنه که دیگه واویلا... این هم شیرین کاری هاش به روایت تصویر که کاملا واضح هستن و نیاز به توضیح نداره...!!!!   شیطنت از سر  و روش...
31 فروردين 1393

ما برگشتیم...

امروز برا غزلکم از اولین سفرش میگم اولین سفر غزل عید سال 93 به مشهد بود خدار و شکر که به خوبی و خوشی رفتیم و برگشتیم همه چی خوب که نه عالی بود دخترکم مث همیشه خانم بود و اصلا اذیت نکرد خدا رو شکر مریض هم نشد و حال و هوای مشهد حسابی باهاش ساخت ما ساعت 12 شب ,6 فروردین حرکت کردیم و فرداش ساعت 11 صبح رسیدیم بیشتر طول راه خانم خواب بودن بابایی براش پشت ماشینو عین یه خوشخواب راحت درست کرد تا دخترک راحت باشه گاهی که به عادت شبانه از خواب بیدار میشد میرفتم پشت و میذاشتمش روی پاهام تا دوباره بخوابه خلاصه برنامه ما هم تو مشهد زیارت بودو خرید و جاهایی دیدنی از زیارت بگم که وقتی وارد صحن حرم که میشدیم آرامش عجیبی به...
16 فروردين 1393

آخرین روزهای نه ماهگی...

دیروز 5/ فروردین / 1393 دخترم آخرین روز 9 ماهگیشو پشت سر گذاشت و وارد ماه دهم شد خدارو شکر تو این ماه هم مشکل خاصی نداشت و همه چی خوب بود... تو این ماه غزل خانمی خیلی شیطون تر شده و حسابی با کارهاش مارو میخندونه و ذوق زده میکنه چهار دستو پا رفتنش شروع شده البته نه رو به جلو ....بلکه عقب عقبی!!!! وقتی به حال خودش میذارمش یهو میبینم سر از زیر مبل و زیر میز در آورده!!! از مدل خوابیدنش بگم که از بس غلت میزنه نمیزاره من و باباش یه خواب راحت داشته باشیم!!! از دست لگد هاش در امان نیستیم!!! تقلید صداش عالیه اگه تلویزیون صدای فریاد یا جیغ پخش کنه ,همراه با اون صدا این فسقل هم شروع میکنه به فریاد زدن با شنیدن هر آهنگ ب...
6 فروردين 1393
1