غزل جوووونیغزل جوووونی، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

(◕‿◕) غزل جون دردونه مامانی و بابایی (◕‿◕)

خاله ؟!!!! یا مامانی؟!!!

به نام خدای مهربونم مینویسم برای دخترکم برای دخترکم که همه وجودم شده و با بند بند وجودم دوستش دارم آرزوی هر مادری شنیدن کلمه  مامان از بچه اش هست و من هم از مدتها منتظر بودم تا شما صدام کنی مامان آآآآآآآمممممممممممممماااا حالا من همش در حسرت شنیدن مامانی از شما ولی خانم خانما منو برای اولین بار با خاله خطاب کردی اولش که به من گفتی خاله فکر کردم لابد یه چیزی شنیدی تکرار کردی و بی خیال شدم ولی دیدم نه بابا کلا من شدم خاله ی نداشته ی جنابعالی  و اثری از مامان گفتن در شما نیست و همش منو خاله صدام میکنی گفتیم حالا چه کنیم چاره کنیم حالا کارمون به ...
6 مهر 1394
1