غزل جوووونیغزل جوووونی، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره

(◕‿◕) غزل جون دردونه مامانی و بابایی (◕‿◕)

روزهای فروردین 97

1397/3/3 23:50
643 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خدای خوبم

اومدم برای دخترم از روزهای فروردین سال 97 عکس بزارم به یادگار

اولین عکس ها از غزل جونم و سفره هفت سین سال 97

لحظه تحویل سال ساعت 19:45 دقیقه روز 3 شنبه 29 اسفند ماه بوده

من و غزلی خونه تنها بودیم که تصمیم گرفتیم برای تحویل سال بریم فروشگاه کنار بابایی باشیم

ولی غزل خانم یهو تصمیمش عوض شد و ترجیح داد بره کنار عمو و زنعمو سال و تحویل کنه

منم رفتم کنار همسر جان و دوتایی کنار هم منتظر تحویل سال شدیم

بریم سراغ عکس ها

 

عکس های بعدی از روزهای فروردین و قرتی بازی های مامانی و غزل جونم که هردو عشق عکسیم

حالا بریم سراغ عکس های ابتکاری مادر و دختری

و صد البته که فسقل خانم هم پایه ی عکاسی ها ی مامانی هست و

حساااابی خوشش میاد و استقبال میکنه

و بالاخره اینم از آخرین عکاسی ما در باغ سرزمین مادری.....

 

و عکس آخر این پست هم از موهای اَفشون قند و عسلم.. پاره تنم...

قربون شکل ماهت برم..

 

الان که این مطلب و عکس ها رو پست میکنم ساعت دقیقا یه ربع مونده به 12 شب...

غزلکم خوابه... همسرجانم فروشگاهه و من در خاطرات غزلکم و روزهای خوب و خوشمون غرق شدم...

دعای همیشگی ام برای عزیزم...

الهی همیشه شاد و سلامت و خوشبخت باشی نفسم

خدایا شکرت

 

 

پسندها (3)

نظرات (0)