غزل جوووونیغزل جوووونی، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

(◕‿◕) غزل جون دردونه مامانی و بابایی (◕‿◕)

خونه مادر بزرگه....

1392/11/12 12:54
1,400 بازدید
اشتراک گذاری

یه پست مخصوص برای یه جای مخصوص...

خونه مادر بزرگه...

اینجا خونه مادر مادر مادر  غزل جونیه....

اینجا برای من یاداور روزهای خوش بچگی هامه

یادش بخیر چه روزهای خوب و خوشی اینجا با بچه ها داشتیم

دختر خاله ها و پسر خاله ها و پسر دایی ها و تک دختر داییمون...

الان دیگه هممون بزرگ شدیم و ازدواج کردیم و بچه داریم ولی وقتی میایم خونه مادربزرگ ,کودک دورنمون دوباره شروع میکنه به شیطنت ...

به یاد بچگی هامون وسطی بازی میکنیم

لی لی چه حالی میده...

بزرگترها هم که همش در حال تذکر دادن هستن که یواش تر بخندین  و سر و صدا نکنین همسایه ها میگن چه خبره...

وقتی از روزمرگی های زندگی خسته میشیم میایم اینجا برای تجدید قوا...

کنار خانم بزرگ...

خدا حاجی بابا رو رحمت کنه چقد با ما همراه بود خیلی کم عصبانیتشو دیدیم

تنها چیزی که ازش برامون تو ذهن مونده صورت مهربون و همیشه خندونشه...

این عکس هم آذر ماه تو پانزدهمین سالگرد فوتش گرفتیم...

کاش این خونه همیشه پابرجا بمونه ...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

پریسا نجفی
12 بهمن 92 12:56
سلام دوست عزیزم خوبی ؟ ازسایتت خیلی خوشم اومد به منم سربزن اومدم برای دوستای خوبم که مادری نمونه هستند وبلاگی زنانه درست کردم که باب کارشونه اگر دوست داشتی ما را هم قابل بدون . راستی منو توی سایت قشنگت لینک کن و بهم خبر بده تا منم تو را توی سایتم قرار بدم ببخش و ممنون
مامانی غزل جون
پاسخ
ممنونم از حضورت شما تو قسمت پیوند های روزانه لینک شدید
مامان اسرا
12 بهمن 92 13:16
خیلی قشنگ ورویاییه کجاست شماله ؟ واقعا با وجود خاطره های بزرگای فامیل هم میشه محفلمون رو گرم کرد. انشاءا... که می مونه.
مامانی غزل جون
پاسخ
آره گلم شماله به قول شما یه جای رویایی دقیقا ما هم الان به امید خانم بزرگ و وجودش تو اون خونه هست که سرازیر میشیم اونجا
مامانی هیما
12 بهمن 92 15:42
واقعا چقدر خوب که یه خونه ای باشه که ما رو به یاد خاطرات خوبمون بندازه ،که بتونیم کودکیمون رو تجسم کنی
مامانی غزل جون
پاسخ
آره واقعا وااااااااای که یاداوری این خاطرات چه شیرینه.... ممنونم گلم
پریسا مامان کیان
12 بهمن 92 15:47
سلاااااااااااام. وااااااای چه خونه قشنگی. نمیدونم چرا یاد سریال پس از باران افتادم. خدا سایه مادربزگتونو رو سرتون حفظ کنه. خدا براتون نگهش ون داره. چقدر خوبه که یه همچین جایی دارین که بهش پناه ببرین. متاسفانه ما خیلی رابطه خوبی با دخترخاله ها و..... نداریم. تا بچه بودیم خوب بود. ولی الان اصلا منو دوست ندارن. نمیدونم چرا؟؟؟؟؟؟ دوستت داریم غزلک. بووووووووووووووووووووووووووووووووس
مامانی غزل جون
پاسخ
ممنونم دوست خوبم که به ما سر میزنی ممنونم از دعای خوبت دختر خاله هات خیلی هم دلشون بخواد... تو به این خوبی ما هم دوستت داریم گلم
مهسا
12 بهمن 92 20:48
چه خونه قشنگی... می فهمم که الان براتون کلی خاطره داره... انرزی می ده.. خدا رحمتشون کنه... ایشالا که این خونه همیشه باشه و با رفتن به اینجا انرژی بگیرید... دلم خواست بپرم از اینجا تو این خونه...
مامانی غزل جون
پاسخ
واقعا برامون کلی خاطره هست انشالله ممنونم مهسایی که اومدی
مامان ساجده
13 بهمن 92 0:17
سلام چه خونه ی باصفاییه من تاحالا از نزدیک خونه های اینجوری ندیدم فک کنم شماله ؟ درسته؟ان شالا سایه ی مادربزرگتون همیشه روسرتون باشه راستی برای پست بافتنی که نظر گذاشته بودی خوب خیلی راحته یه کاموا بردارو شروع کن سربنداز دیگه دست خودت نیس ول کن ماجرا نیستی تا تمومش نکنی ول نمیدی جدی میگم بافتنی یه حالتی داره شروعش کنی یه کرمی داره دوس داری زود تموم بشه ونتیجه ی کارتو ببینی
مامانی غزل جون
پاسخ
آره گلم شماله ممنونم مهم همون شروع کردنه که استارتش خییییییییلیییییییییییییییییییی سخته خواهر ممنونم گلم
بابایی غزل جون
13 بهمن 92 0:26
آرزو به دلم مونده یه بار به پست هات سر بزنم و غلط املایی نداشته باشی!!! وقتی میرم اونجا دلم وا میشه، نفس راحت میکشم. خدا صاحبشو رحمت کنه. اینم تقدیم به همسر و دنیای خودم غزل
مامانی غزل جون
پاسخ
اییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بد جنسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس شما به بزرگی خودت ببخش اوستاااااد ما هم دوستت داریم باباییییییییییییییییییییییی
مامانی شایلین
13 بهمن 92 16:03
به به چه خونه قشنگ و رویایی .خدا مادربزرگتونو واستون نگه داره .حتما از این فرصت دورهم بودن و شادی خونوادگی استفاد کنین یه بوسسسسسسسسسسس واسه غزل جونم.راستی میشه اسم کوچیکتون رو هم بگین مامانی؟
مامانی غزل جون
پاسخ
ممنونم که اومدی دوست گلم از وقتی غزل خانمی به دنیا اومده اسمم شده مامانی غزل جون
مامان فاطمه
13 بهمن 92 17:12
خیلی قشنگه منو یاد خونه مامان بزرگم انداخت که به زودی قراره خراب بشه و اون همه خاطره ما هم باهاش دفن بشه راستی گلم واسه کجای شمالین؟
مامانی غزل جون
پاسخ
ای وای چه بد حیفه این جور خونه ها خراب شن واسه خودِ خودِ شمال
مامان بیتا و تینا
13 بهمن 92 19:16
سلام عزیزم خدا حاجی باباتون رو بیامورزه..... انشاالله که پا بر جا میمونه خانمی ما هم اپیم
مامانی غزل جون
پاسخ
ممنونم گلم خدا اموات شما رو هم رحمت کنه انشالله به روی چشم الان میام
مامان پارمین
13 بهمن 92 21:10
آخی چه با صفاست.من عاشق شمال و خونه های رویاییشم.خوش به حالتون مامان غزل جونی.
مامانی غزل جون
پاسخ
مرسی گلم ممنونم از حضورت
یاسمن (مامان فرشته ها )
13 بهمن 92 21:54
وای چه زیبا . واقعا خانه های مادر بزرگ ها سراسر خاطره است انشاء الله جمعتون مستدام راستی بالاخره شمال هم برف اومد درسته؟ برف بازی کردی ؟
مامانی غزل جون
پاسخ
آره بالاخره برف اومد از ترس اینکه غزلک سرما بخوره اصلا بیرون نرفتم
مامانی محمدصالح جون
14 بهمن 92 2:18
قبلترها که میشد خونه خرید همه دنبال خونه حیاط داربودن،الان که تو تهران خونه ها آسمون هم ندارن،چه برسه به حیاط. چه خونه ی زیبایی! چه آسمون آبی زیبایی! چه انسان های باصفایی!
مامانی غزل جون
پاسخ
آره دقیقا الان فقط داشتن اینجور خونه ها شده یه آرزو... ممنونم از حضورت
مامان پرنيان
14 بهمن 92 12:15
سلام مامان غزل جونم دوست جونم چه خونه باصفايي دلم خواست . خدا همه بزرگترها رو حفظ كنه . دوستم اينقدر الان دلم گرفته كه به همچين خونه دنج و آرام بخشي شديدا نيازمندم غزل جونم رو ببوس مامانيش
مامانی غزل جون
پاسخ
غمت و نبینم دوست خوبم ایشالله همیشه شاد باشی ممنونم از حضورت گلم
مامان آرشیدا
14 بهمن 92 20:40
عاشق خونه مادربزرگم آی که چه صفایی داره
مامانی ویانا
15 بهمن 92 0:10
چه جای قشنگ و با صفایی خدا مادربزرگتونو براتون حفظ کنه غزل جونم ببوس
مامانی غزل جون
پاسخ
ممنونم گلم شاد باشی
مامان دوفرشته
15 بهمن 92 14:39
وای چه جای قشنگ وباصفاییمن عاشق این خونه هام واااااای منوبردی به اون موقع ها وخونه مادربزرگم
مامانی غزل جون
پاسخ
آره من که خیلی دوستش دارم ممنونم از حضورت گلم
مامان بردیا شیطون
18 بهمن 92 11:18
واااااااااااااااااااااای عجب جایی...... خوش به حالتون
مامانی غزل جون
پاسخ
ممنونم گلم
مریم
21 بهمن 92 18:40
من که هر وقت میرم خونه خانوم بزرگ حال وهوام عوض میشه اخه بهم خوش میگذره با حضوره خاله م
مامانی غزل جون
پاسخ
اینو خیییییییییییییییییییییییییییییللیییییییییییییییی خوووووب اومدی
مریم
23 بهمن 92 21:42
§§§§§§¶¶¶¶¶¶§§§§§§§§§§§¶§¶§¶¶¶¶¶¶¶§§§¶§§ §§§¶§§111111§§1§¶§§§§§§¶§11§§111111§1¶§§ §§§¶¶§§11111§§1§¶§§§§§¶¶1§§§§11111§§§¶§§ §§§§¶¶§§1111§§1§¶§§§§§¶¶1§§¶11111§§§¶§§§ §§§§§¶¶§§111§§§1¶§§§§§¶§1§§§1111§§§¶§§§§ §§§§§§¶§1§§11¶§§¶¶§§§§¶§1§§§11§§§¶¶§§§§§ §§§§§§§¶¶1§§1§§1¶¶§§§§¶§11§11§§§¶¶§§§§§§ §§§§§§§§¶¶1§§¶§1¶¶§§¶¶¶§1§§§§§§¶¶§§§§§§§ §§§§§§§§§¶¶1§§§1¶¶¶¶¶§¶¶¶§§§1§¶§§§§§§§§§ §§§§§§§§§§¶¶§§§1¶¶§¶§¶¶¶§¶§§§¶§§§§§§§§§§ §§§§§§§§§§§¶¶§§1§§11§¶§§¶§§§¶¶§§§§§§§§§§ §§§§§§§§§§¶§§§§§§§§§§1§§§§§§§§¶§§§§§§§§§ §§§§§§§§§¶¶1§§§§§§§§§§§§§§§§§1§¶§§§§§§§§ §§§§§§§§§¶§§§1§§§§§§§§§§§§§11§§¶§§§§§§§§ §§§§§§§§§¶§§111§§§§§§§§§§§111§§¶¶§§§§§§§ §§§§§§§§¶§§§1111§§§§§§§§§11111§§¶§§§§§§§ §§§§§§§¶§1§§1111§§§§§§§§§11111§1§¶§§§§§§ §§§§§§¶¶1§§§11111§§§§§§§11111§§§1¶¶§§§§§ §§§§¶¶§1§§§§11111§§§§§§§11111§§§§1¶¶§§§§ ¶¶¶§¶¶§§§§§¶11§¶1§§§§§§§1¶¶11¶§§§§§¶¶¶¶¶ ¶§§111111§§§¶1¶¶§§§§§§§§§¶¶1§§§§1111§§§§ 1111111§111111§¶§§§§§§§§§¶§1111111111111 §§§§§§§1§§§§§1111§§§§§§§11111111§1§1§§§1 111111§§§¶¶¶¶¶¶¶¶§1§§§11¶¶¶¶¶¶¶¶§§§§1§11 11§§§§§§§1§¶¶¶¶¶¶111¶§11¶¶¶¶¶¶¶111111111 §1111111111§¶¶§¶¶111§111§¶§§¶¶1111111111 ¶§1111111111§¶¶¶¶111§111¶¶¶¶¶1111111111§ ¶¶¶§111111111§¶¶¶§111111¶¶¶¶111111111§¶¶ §§¶¶¶§11111111§¶¶¶§§11§¶¶¶¶§11111111¶¶¶§ §§§§¶¶¶§1111111§¶¶¶¶¶¶¶¶§¶§111111§¶¶¶§§§ §§§§§§¶¶¶¶§§1111§¶§§§§§§§11111§§¶¶¶§§§§§ §§§§§§§§§¶¶¶¶¶§§11§§§§§§1§§§¶¶¶¶§§§§§§§§ §§§§§§§§§§§§§§¶§§§111111¶¶§¶¶§§§§§§§§§§§ من با 2 تا پست آپم..... منتظر حضور تون هستم....
مامانی غزل جون
پاسخ
به روی چشم مریم گلی
سمیرا مامان اهورا
10 اسفند 92 21:43
چقد قشنگه واقعا معلومه اینجا کلی خاطره داره یاد خونه مادربزرگ خودم و تمام خاطره هام افتادم خیلی دلم گرفت انشاا... سایشون 200 سال بالای سرتون باشه و کنار هم خوش باشین
مامانی غزل جون
پاسخ
مرسی عزیزم ایشالله