غزل جوووونیغزل جوووونی، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

(◕‿◕) غزل جون دردونه مامانی و بابایی (◕‿◕)

روزهای فروردین 97

به نام خدای خوبم اومدم برای دخترم از روزهای فروردین سال 97 عکس بزارم به یادگار اولین عکس ها از غزل جونم و سفره هفت سین سال 97 لحظه تحویل سال ساعت 19:45 دقیقه روز 3 شنبه 29 اسفند ماه بوده من و غزلی خونه تنها بودیم که تصمیم گرفتیم برای تحویل سال بریم فروشگاه کنار بابایی باشیم ولی غزل خانم یهو تصمیمش عوض شد و ترجیح داد بره کنار عمو و زنعمو سال و تحویل کنه منم رفتم کنار همسر جان و دوتایی کنار هم منتظر تحویل سال شدیم بریم سراغ عکس ها   عکس های بعدی از روزهای فروردین و قرتی بازی های مامانی و غزل جونم که هر...
3 خرداد 1397

تولد مایا جون

به نام خدای خوبم روزهای کلاس زبان غزل جون به خوبی و خوشی و شادی در حال سپری شدنه جمعه 11 اسفند ماه به تولد مایا جون دعوت شدیم از دوستهای مهربون کلاس زبان موسسه نخبگان زبان خیلی خوش گذشت پانیذ عزیز هم با ما به جشن مایا جون اومده بود دیگه کم کم غزل و پانیذ دارن شبیه دوقلو های بهم چسبیده میشن چند عکس زیبا از تولد کودکی هات به شیرینی قند و نبات عزیزم همیشه بخندی زیبای من خدایا شکرت...
13 اسفند 1396

اولین معلم

به نام خدای خوبم بی مقدمه... همیشه اولین ها برای من یه جوایی خاص بودن... مخصوصا اولین معلمم... هنوز هم بعد 20 و اندی سال از گذشت اون دوره... هنوز هم گاهی که معلم کلاس اولم و میبینم حس خاص اون دوره برام زنده میشه.. صدای خشن و نگاه مهربون آقا کیومرث هنوز هم برام حس شیرین کودکی هام و زنده میکنه این اولین ها بعد از دنیا اومدن غزل جونم دوباره جوون گرفته... از لحظه دنیا اومدنش... تا الان اولین هاش رو ثبت کردم... اولین عکس تو کلینیک.. تنها چند دقیقه بعد از دنیا اومدن غزلک برام خیلی مقدسه همچنین اولین لحظه شیر خوردنش... اولین لبخند... اولین روز غذا خوردن... اولین لحظه ایستادن... و و و و .... زمان چه زود گذشت خدایا.....
13 اسفند 1396

بهمن ماه 96

به خدای خوبم اومدم از بهمن ماهی که گذشت برا غزلم عکس و یادگاری بزارم خرگوشک مامان گاهی عصرها برای خوراکی های عصرانه... سبد به دست میره مغازه خرید... خوب خانم خرگوشه خرید هاشو کرده و برگشته خونه... حالا هم که وقت خوردن خوراکی های خوشمزه است اینم از برف یک روزه در بهمن ماه امسال برف هاش خیلی جوون دار نبود که بشه آدم برفی درست کرد ولی یه کوچولو برف بازی کردیم و خوش گذروندیم... ️ ...
13 اسفند 1396

دی ماه 96

به نام خدای خوبم خاطرات دی ماه 96 با غزل جونم رو براش اینجا به یادگار ثبت میکنم عروس های مورد علاقه دتری رو براش به یادگار میزارم اینجا غزل جونم خیلی اینا رو دوست داره برا هر کدومشون اسم گذاشته باهاشون معلم بازی میکنه بهشون درس میده میخوابونه اون روز از شب قبل اینا رو اینجا رومبل ردیف گذاشته براشون کتاب خونده فردا موقع رفتن به مدرسه کلییی سفارش کرده مامانی به اینا دست نزنیااااااا جابجا نکنیااااا منم گفتم چشممممم و این صحنه شکار دوربینم شده کار با بسته خلاقیت.. مربوط به فعالیت های مدرسه... ...
13 اسفند 1396

غزلک در کانال های تلگرام

سلااام به روی ماه دخترکم امروز از غزلک و کانال های تلگرامی بگم براش انواع فعالیت ها ی دخترک و عکس و فیلم میگیرم و به کانال های مربوطه میفرستم تا عکس دخترکم جهانی بشه چند نمونه از این کانال ها و عکس ها رو میفرستم اینجا برای یادگاری البته خیلی بیستر بود ولی فعلا این چند تا در دسترسم بودن دخترک نازم عااشقتم این عکس ها بماند برایت به یادگار ️ ️ ️ ️ خدایا شکرت ...
3 دی 1396