غزل جوووونیغزل جوووونی، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره

(◕‿◕) غزل جون دردونه مامانی و بابایی (◕‿◕)

اول مهر 96

امروز اول مهر ماه سال 96 یک روز خاص برای ما بود روز رفتن به پیش دبستانی غزلکم حس عجیبی از شب قبلش تو خونه بود همه ما یه جورایی استرس مخفیانه در خودمون داشتیم از بابایی که نزدیک اذان صبح تو خواب از مدرسه غزلی ازم میپرسید از غزلی که ساعت 5 صبح از خواب بیدار شد و گفت مامانی پاشو بریم مدرسه دیر شد منم که دیگه از خودم نگم فکر نکنم کل شب دو ساعت هم خوابیده باشم خلاصه بالاخره صبح شد و ما راهی مدرسه شدیم بابایی به خاطر کارش نتونست همراهیمون کنه ولی دقیقه به دقیقه به صورت آنلاین ازم گزارش میخواست و هی میگفت عکس بفرست ببینم چی کار میکنه دخترم بر خلاف تصورم خیلی رااااحت پذیرفتی و من با خیااال رااحت ...
1 مهر 1396
1