غزل جوووونیغزل جوووونی، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

(◕‿◕) غزل جون دردونه مامانی و بابایی (◕‿◕)

دی ماه 96

1396/12/13 11:55
477 بازدید
اشتراک گذاری
به نام خدای خوبم
خاطرات دی ماه 96 با غزل جونم رو براش اینجا به یادگار ثبت میکنم




عروس های مورد علاقه دتری رو براش به یادگار میزارم اینجا
غزل جونم خیلی اینا رو دوست داره
برا هر کدومشون اسم گذاشته
باهاشون معلم بازی میکنه
بهشون درس میده
میخوابونه
اون روز از شب قبل اینا رو اینجا رومبل ردیف گذاشته
براشون کتاب خونده
فردا موقع رفتن به مدرسه کلییی سفارش کرده
مامانی به اینا دست نزنیااااااا
جابجا نکنیااااا
منم گفتم چشممممم و این صحنه شکار دوربینم شده


















کار با بسته خلاقیت..
مربوط به فعالیت های مدرسه...






عکس های کریسمسی
دختر عمو پسر عمو...
شب خوبی بود

















الهیی من به فدااای خنده های شیرینت بشم عزیزمممم
که با این لباس زیبا مثل فرشتها شدی






یاد گرفتن علامت استاندارد تو مدرسه..
کلی تو خونه میگشتیم وسایلی که علامت استاندارد داره پیدا کنیم
هم بازی بود و هم سرگرمی









تو در چشم من زیبا ترینی عزیزم






خاطرات دی ماه به روایت تصویر تموم شد...
بازم از نوشتن روتین خاطرات عقب موندم
به فرصت همه رو برا یادگاری میزارم اینجا
مثل همیشه...
تا همیشه...
خدایا شکرت
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)