عید قربان
امسال اولین عید قربان غزلکم بود
و دقیقا روز عید قربان دایجون ایمان بعد از 2 ماه از سربازی برگشت خونه
به خاطر همین ما عید و رفتیم خونه آقاجون که دایجون ایمان و هم ببینیم
خیلی دلمون واسش تنگ شده بود
دایجونی ساعت 3 صبح رسید خونه و ما از دیدنش خیلی خوشحال شدیم
اینم عکس های غزل جونم روز عیده که مثل خانومها نشسته و به حرف های ما گوش میده
اینجا هم که دیگه خسته شد دخملی ام و خوابش اومد
مامان فدای فرشته کوچولوش بشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی