سلااااااااااااام.
خوبین؟
امروز اومدم بافتنی های غزل جون رو به مامانم نشون دادم. گفت یه کم یاد بگیر.
یادمه وقتی بچه بودم،اصلا نقاشیم خوب نبود. سر کلاس تمرینای ریاضیه دوستامو حل میکردم اونا هم به جاش برام نقاشی میکشیدن. تو ابتدایی خرگوش و گربه با اون پاهای سختشون. تو راهنمایی هم کوزه و سیب.
وای تو حرفه و فن هم تو بافتن کلاه و شال گردن مشکل داشتم. آخرش معلممون یه شال و کلاه آماده آورد تو زنگ تفریح داد به من گفت سر کلاس بیار اینو نشون بده بهت نمره بدم. منو خیلی دوست داشت.
کلا بی هنرم. مامانم همیشه میگفت نه اخلاق داری ، نه هنری بلدی نه کاری از دستت بر میاد. میمونی رو دستم. هیشکی تو رو نمیگیره.
بگذریم خواهر.به جاش شوهرم کرمونیه و از هر انگشتش یه هنر میریزه.
یه بیست گنده به مریم جون برای بافتنی های قشنگش
سلام دوست عزیزم
در عوضش شما دکتر این مملکتین
بیشتر از ما میتونی کمک کنی به این مملکت و یکم سروسامونش بدی
وسعت کار شما بیشتره
من که در حد خودمو خونه و زندگیمه!!!!!!
راستی مریم جون کیه؟؟؟؟؟
ممنونم که به دخملکم سر میزنی