در انتظار کودکم
در انتظار کودکم
عاقبت در یک شب از شبهای دور
کودک من پا به دنیا می نهد
کودک من پا به دنیا می نهد
ان زمان بر من خدای مهربان
نام شور انگیز مادر می نهد
ان زمان طفل قشنگم بی خیال
در میان بسترش خوابیده است
بوی او چون عطر پاک یاسها
در مشام جان من پیچیده است
نام شور انگیز مادر می نهد
ان زمان طفل قشنگم بی خیال
در میان بسترش خوابیده است
بوی او چون عطر پاک یاسها
در مشام جان من پیچیده است
ان زمان دیگر وجودم مو به مو
بسته با هستی طفلم میشود
بسته با هستی طفلم میشود
ان زمان در هر رگ من جای خون
مهر او در تارو پودم میشود
می فشارم پیکرش را در برم
گویمش چشمان خود را باز کن
در کنارم زندگی اغاز کن
مهر او در تارو پودم میشود
می فشارم پیکرش را در برم
گویمش چشمان خود را باز کن
در کنارم زندگی اغاز کن
می گشاید نور چشمم دیدگان
بوسه ها از مهر بر رویش میزنم
بوسه ها از مهر بر رویش میزنم
گویمش اهسته ای طفل عزیز
می پرستم من ترا مادر منم
می پرستم من ترا مادر منممی پرستم من ترا مادر منم
می پرستم من ترا مادر منم
می پرستم من ترا مادر منممی پرستم من ترا مادر منم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی